انوشه
انوشم دخترم، از خواب برخیز شکرخندی بزن، شوری برانگیز، گل اقبال من، ای غنچة ناز بهارآمد تو هم با او بیامیز. انوشم، دخترم، آغوش واکن که از هر گوشه گل آغوش واکرد. زمستان ملالانگیز بگذشت بهاران خنده بر لب آشنا کرد. زمستان ملالانگیز بگذشت بهاران خنده بر لب آشنا کرد. انوشم ، دخترم، صحرا هیاهوست چمن زیر پر و بال پرستوست. کبود آسمان همرنگ دریاست. کبود چشم تو زیباتر از اوست. انوشم ، دخترم، نوروز آمد تبسم بر رخ مردم کند گل تماشا کن تبسمهای او را تبسم کن که خود را گم کند گل انوشم ، دخترم، دست طبیعت اگر از ابرها گوهر ببارد؛ وگر از هر گلش جوشد بهاری؛ بهاری از تو زیباتر نیارد. انوشم ، دخترم، دستبردی به اشعار فریدون مشیری
نوشته شده در دوشنبه 92/2/30ساعت
10:39 صبح توسط گل پرپرشده نظرات ( ) | |
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |